loading...

My Blue Moon

Living on the earth, Craving for the Moon

بازدید : 213
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 5:51

صد بار بحث این‌ که هم‌دیگه رو ببینیم رو وسط کشیدیم و عین هر صد بار نشد. و من چقدر از دستش عصبانی بودم. ولی وقتی دیدمش نفهمیدم تمام اون عصبانیتی که به خاطر بهم‌زدنای قرارهامون و خاموش کردن‌های گوشیش بود دقیقا کجا رفت. وقتی که با ناامیدی بهش زنگ زده بودم تا بدونم اگه اون دور و وره برم تا ببینمش و اون جواب نداد؛ به موزیک غمگینی که توی هندزفریم پخش می‌شد گوش دادم و سوار اتوبوس شدم که برم. ولی یهو گوشیم لرزید و اسمش افتاد روی صفحه و ازم خواست که برگردم و برم پیشش. جوری که وقتی نمی‌دونستم کجاست و اون اومد دنبالم. جوری که هم‌دیگه رو با اشتیاق نگاه کردیم و سفت هم‌دیگه رو به اغوش کشیدیم منو برد به اون روزایی که توی هوای سرد و مه گرفته؛ یخ زدنای زمستون رو تحمل می‌کردیم فقط به خاطر چند دقیقه بیشتر دیدن هم‌دیگه قبل از شروع شدن کلاسای مدرسه. جوری که نشستیم پیش هم، و اون کوله‌ام رو گرفت و شروع کرد به فضولی کردن و گشتن توی کوله‌ام و دیدن تک به تک وسایلم، منو به این فکر برد که چقدر از این کار متنفرم؛ اما اینکه اون انجامش میده خیلی شیرینه. جوری که با هم عکس گرفتیم و نیش‌هامون بسته نمی‌شد؛ منو یاد آخرین روزمون توی اون دبستان انداخت که به هم‌دیگه یه عکس سه در چهار دادیم و زمانی که سوار ماشین شدم تا برم، تا اخرین لحظه بهش نگاه کردم و بغض توی گلوم رو قورت می‌دادم پایین.

نقاشی ساختمان در صادقیه
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 11
  • بازدید کننده امروز : 7
  • باردید دیروز : 5
  • بازدید کننده دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 179
  • بازدید سال : 1037
  • بازدید کلی : 4011
  • کدهای اختصاصی